تاریخ تلخ
«ترانۀ ایزا» چگونه کتابی است؟
کشور مجارستان هیچگاه برخلاف همسایههایش، مظهر غولهای سرشناس ادبیات اروپا نبوده است، اما در عینحال نویسندگانی نظیر شاندور مارای و ایمره کرتس، اسم و رسمی در صحنه ادبی دنیا برای خود بهمزدند. با این وجود ادبیات مجارستان در ایران آنچنان مورد توجه مخاطبان قرار نگرفته و بهجز چند مورد انگشتشمار نظیر «خاکستر گرم» از مارای که با ترجمه مینو مشیری منتشر شد، مترجمان سرشناس دیگری نیز سراغ نویسندگان این کشور نرفتند. کرتس نیز برخلاف اکثر نویسندگانی که پس از نوبل ادبیات آثارشان در ایران به چاپ چندم میرسند، چندان موفق نبود و استقبال ویژهای از او به عمل نیامد.
نشر بیدگل در سال گذشته مجموعه ادبیات داستانی خود را راهاندازی کرد و همانطور که نصرالله مرادیانی، مترجم رمان «در» و «خیابان کاتالین» از ماگدا ســابو، در توضیح این مجموعه میگوید، قرار است نویسندگانی از فرهنگهای مختلف که تا به حال در ایران آثارشان ترجمه نشده یا مهجور ماندهاند، توسط این سری به مخاطبین فارسیزبان ادبیات معرفی شوند. یکی از نخستین نویسندگانی که معرفی شد نویسندۀ مجار، ماگدا سابو بود. رمان در، هرچند پیشتر با عنوان «شهر ممنوعه» توسط نشر قطره و با ترجمه فریبا ارجمند مننشر شده بود، اما پس از انتشار در این سری مورد توجه مخاطبین ادبیات قرار گرفت. هرچند شخصا با آن اثر ارتباطی برقرار نکردم و آن را اثری ضعیفتر نسبت به خیابان کاتالین (دومین رمانی که از سابو توسط بیدگل منتشر شد) و ترانه ایزا میدانم، اما نمیتوان داستانپردازی پخته و نگاه خاص نویسندهاش به جبر حیات را انکار کرد.
ترانه ایزا چهارمین رمان در کارنامه ادبی ماگدا سابوست که آن را پیش از در و خیابان کاتالین نوشته است. رمان راجع به ارتباط ایزا و مادر سالخوردهاش اتی است که پس از مرگ شـوهرش بیش از هر زمان دیگری شکسته و ناامید به نظر میرسد. داستان با بحران آغاز میشود. بحرانی که ایزا و اتی انتظارش را داشتند. وینس، پدر ایزا، سه ماه پیش از مرگش تشخیص داده شده که سرطان دارد و مادر و دختر این حقیقت را از او پنهان کردهاند و با این عمل سعی داشتند روزهای آخر خوبی برای وینس رقم بزنند. نویسنده در طول رمان فلشبکهای متعددی به گذشته خانواده میزند. ارتباط میان آنها هسته مرکزی داستان است و در طول رمان و با کاویدن حقایق متوجه آنچه بر این خانواده گذشته، میشویم. نگاه سابو به مفهوم خانواده و برخورد نسلها با یکدیگر به مارسل پروست نزدیک است. گذر زمان بحث اصلی ترانه ایزا ست. زمانی که هرچه جلوتر میرود، بیشتر اتی را از خود میراند. او نمیتواند با حال کنار بیاید و واکنشش به وسایل پیشرفته و امروزی نیز برآمده از همین ستیز او با زمان است که اجازه پذیرش گذر را به خود نمیدهد. همچنین ایزا به عنوان نماینده نسل تازه و جوان از گذشتهای که مملو از درد، ظلم و سانسور بوده فراریست و سعی میکند گذشته را فراموش کرده و در حال خود را تعریف کند. سابو رفتار انسان در سالخوردگی را از چند جهت به رفتارش در کودکی شبیه میداند. نیاز اتی به حضور یک حامی، اقتدار ایزا در برابر او و شکنندگی روحی پیرزن دربرابر استحکام ایزای جوان. البته نگاه سابو به این جبر زمانی و سیر تحولی انسان به نگاه ناتورالیستی و جبرگرای نویسندگانی نظیر امیل زولا نزدیکتر است. به همین سبب مخاطب باید داستان را با وجود دردهایی که سابو به خوانندهاش میدهد، قبول کند تا به گوهر ترانه ایزا دست یابد، زیرا این سیر بسیار کند و در لایههای زیرین داستان شکل میگیرد. مطالعۀ ترانه ایزا از این حیث مخاطب جدی و باحوصله ادبیات را میخواهد که کتاب را نیمهکاره رها نکند و تا آخر همراه روایت پیش برود. همانطور که لارن گراف، منتقد نیویورکتایمز، در وصف این کتاب میگوید، برخی رمانها، مثل بعضی انسانها، صبر و توجه بسیاری میخواهند تا زیبایی و پیچیدگی آنها را به طور کامل بفهمیم. رمانهای سابو نیز چنین ویژگیای در خود دارند. رنجها از همان شروع داستان آغاز شدهاند. با مرگ وینس و گریههای زنی که دیگر همدمی ندارد و عشق زندگیاش را به خاک سپردهاند. شهری که باید از آن دل بکند و خانهای که خانۀ اموات خواهد شد. ترانه ایزا را میتوان تلخترین اثر سابو نامید که احساسات درونی انسان را میجوید و غم از دست دادن انسانها را به دور از کلیشههای رایج و جملات قصار بازگو میکند. به قول منتقد روزنامه ایندیپندنت، ترانه ایزا کاوش بیرحمانه در خساراتیست که به نام عشق به یکدیگر وارد میکنیم. به غیر از وجه انسانی رمان، ماگدا سابو اشاراتی به وضعیت تاریخی و سیاســی مجارستان نیز دارد. وینس به سبب گذشته خود، در نظام کمونیستی حاضر به حاشیه رانده میشود و اعتبارش را از دست میدهد. آسیبی که او را میشکند و روز به روز او و اتی را بیش از پیش گوشهگیر میکند و سبب شده دوستانشان از ارتباط با آنها پرهیز کنند. هرچند اتی با وجود اینکه زندگیزناشوییاش را در حال غرق شدن دیده و تنها راه نجاتش بازگشت به خانه خالهاش و ترک وینس بوده، همراه او میماند و عشقش را فدا نمیکند.
ماگدا سابو به سبب انتقاداتش به کمونیسم مورد غضب سیســتم بوده و شخصیت وینس از این حیث شباهتهایی به خود او دارد. سابو و وینس هر دو به سبب اختلافشان با نظام کنونی طرد شدهاند و هریک به گونهای اعتبار خود را سالها بعد به دست آوردهاند؛ اما آیا بیشترین غرامتها نیز میتوانند زمان را بازگردانند؟ پیـرزن دوران جوانی خود را در زمان جنگ جهانی دوم گذرانده است؛ جنگی که مجارستان را همچون دیگر نقاط اروپا ویران کرد و دوران پساجنگ هم برای اتی و وینس به سبب حضور کمونیسم خوشیمن نبود. به همین سبب میتوان ترانه ایزا را فصل مشترک در (به عنوان اثری مبتنی بر روابط انسانی و احساسی) و خیابان کاتالین (رمانی در مذمت جنگ) دانست. با این حال در ترانه ایزا نویسنده مستقیما به جنگ یا حتی دیکتاتوری نظام حاکم اشاره نمیکند و اعتراضات و ارجاعاتش را به شکل غیرمستقیم و از زاویه دید شخصیتهای داستان و نه راوی سوم شخص بیان میکند که نشان از پرهیز ماگدا سابو از قضاوتهای یکجانبه در اثرش دارد. درنهایت ترانه ایزا رمانی با نثر روان و زبانی تلخ است که باید آن را با صبر و حوصله خواند و نیمهکاره رها نکرد. سابو اختلاف نسلها و جبر زمان را به سادهترین شکل ممکن بیان میکند. از همین منظر میتوان ترانه ایزا را درس نویسندگی خواند. اینکه چطور به دور از بازیهای فرمی و پیچیدگیهای ساختاری، داستانی ساده تعریف کرد و اسیر کلیشهها یا شعارزدگی نشد. شاید ارزش کارنامه هنری یکدست ماگدا سابو سالها بعد برای ما آشکار شود و روزی او را از غولهای ادبی قرن بیستم اروپا بخوانیم؛ صفتی که بهواقع برازنده اوست.
منبع: نوشتۀ فرشاد جابرزاده، روزنامۀ سازندگی.