به نام میهن
کتاب «از عشق به میهن» جستاری در باب وطنپرسی است
تاریخ بشر از زمانی که در یک نقطه ثابت از زمین سکنا گزید و خود را مرکزِ ثقل جهان نامید و «خاک» و «خانه» و«خدا» را به فرهنگ زندگی روزمرهاش وارد کرد تا «سرزمین» و سپس «کشور» به وجود بیاید با نامهای مشخص و مرزهای سیاسیِ معین، با مفاهیم عشق به خاک و سرزمین و سپس مفاهیم مدرنی چون ناسیونالیسیم و ملیگرایی و عشق به میهن و تعصب مذهبی همراه بوده است. مفاهیمی که در آثار درخشان ادبی نیز میتوان جست، از آثار داستایفسکی گرفته تا یکی از مهمترین این آثار «جنگ و صلحِ» تولستوی. جدا از اینکه عشق به میهن با مفاهیمِ چندفرهنگی چون آزادی، استقلال، جمهوریخواهی، زبان و گویش ملی و قومی، کرامت انسانی و دوستداری وطن همراه است، اما همین مفاهیم گاه سویه خشونتآمیزی میگیرد که به بازتولیدِ ایدئولوژیهای خطرناکی چون نژاد برتر آلمانی و روسی و آریایی، نازیسم، فاشیسم، کمونیسم و تعصبات مذهبی دست میزند که حاصلِ خشنونتبارش جنگهای صلیبی و جهانی خواهد بود. مائوریتسیو ویرولی در کتاب «برای عشق به میهن» که زیرعنوانِ «جستاری در باب وطنپرستی و ملیگرایی» با ترجمه مهدی نصرالهزاده در نشر بیدگل منتشر شده، به دو مفهوم مناقشهبرانگیز تاریخ انسان از گذشته تا به امروز میپردازد. ویرولی سویههای هر دو مفهوم را برای ما میکاود تا برآیندِ هر دو را پیش روی ما بگذارد؛ از همین رو است که کتاب «برای عشق به میهن» میان احساس عاشقانه ما نسبت به سرزمینمان و احساسات ملیگرایانه حاصل از تأکید بر باورهای جزمی باستانی، اعتقادی و شدیدا گذشتهگرایانه و مناسکی، تفاوت فاحشی میبیند و با کندوکاو در ریشههای هردو، به خاصه در اروپا و آمریکا، نشان میدهد که چهگونه ملیگرایی دشمن آزادی و مردم است و بینیاز به جمهوری میتواند ابزار دست اقلّیتی خونریز و خونخوار باشد و وطنپرستی با احساس واحد و کثیر عاشقانهای که در تکتک مردم یک کشور ایجاد میکند، مردم را نسبت به آب، خاک، هوا و سرنوشت همه آدمهای آن کشور، حساس میکند.
منبع: روزنامه سازندگی، نوشته فاطیما احمدی (روزنامهنگار)