| منات به دنبال مجموعهای از یادداشتهای پراکنده و چند ترجمه است که به گفتۀ فرسی بدون ترتیب تاریخی گرد هم آمدهاند.
او در این کتاب از تئاتر و ادبیات و سینما میگوید. یادداشتها و ترجمههایی در مورد آرتور کوستلر، ساموئل بکت، مایک مارکوزه و... میآورد و از دوران همکاریاش با انتشارات فرانکلین مینویسد. فرسی در خاطراتش با طنزی توأمان تند و شیرین از عزتالله انتظامی، علی نصیریان، غلامحسین ساعدی، ابراهیم گلستان، جلال آلاحمد، ایرج گرگین، ژاله اصفهانی و شخصیتهای آشنای دیگری نیز یاد میکند. در این یادداشتها و ترجمهها و مقالات کوتاه میتوان لحن بیهمتا و زبان یکّۀ بهمن فرسی را جست و تجربهها و نگاهش را در گذر سالها (اغلب خارج از ایران) از نظر گذراند.
| خودمانیم اما، روزگار و سرزمین و مردمانش را میبینید؟ همهچیز شده است روزبهروز. عین تخممرغ روز که غالباً هم تخممرغِ روز نیست. تو هم باید هر روز تخم بگذاری، وگرنه فردا ازتخمرفتۀ دیروزی و دیگر خریدارتان نیستند. باید با یکی از این دستهها یا هونگها مثلاً سیاسی لاس بزنی. باید همیشه عکس و تفصیلاتت در نشریات باشد. باید اسمت قاتی لشکر اسامی بیجهت پای چندتا از این اعلانهای مثلاً فرهنگی، مثلاً هواداری، مثلاً حقوق بشری باشد. موضوع فقط این است که اسمت زیرِ چشم باشد. نه آن که خودت زیرِ هیچ تعهدی باشی.